لطف بی شائبه پروردگار عالم
چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۶ ق.ظ
بالاخره نوشتن این مقاله کارش تموم شد.مدت ها بود قصدشو داشتم و یه جوری جور شد تا با دوست خوبم نوشتیمش.همه چیز به تجربس.خیلی آسوون.فقط یه کوچولو صبر و تحمل می خواد.با این که اینجا مجازی هست و برخلاف سایر جاهای مجازی حتی عکس من هم قابل رؤیت نیست ولی باز هم نوشتن از بعضی چیزها سخته.بازم حس می کنی یکی نگاهت می کنه.حالا چرا خدا رو همیشه یادمون میره بماند.
یه کار بزرگ دیگه هم دارم خدا کنه اونم به انجام برسونم.
همین جا قول میدم به خودم و خدای خودم که اونم صبر داشته باشم وتمومش کنم.کافیه یکی بیاد چشامو ببینه له و داغون.هر چی هم دست روش می کشی بازم دردش آروم نمی گیره.جدیداً سردرد هم اضافه شده.
و فردا روز بهتری خواهد بود.
۹۴/۰۷/۰۸