فراز و نشیب های زندگی من

این وبلاگ برای بیان احساسات و نوای قلبم ساخته شد.

فراز و نشیب های زندگی من

این وبلاگ برای بیان احساسات و نوای قلبم ساخته شد.

آخرین مطالب

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

حسادت اینجا غوغا می کنه,حرف مفت زدن بسیاره,و از زیر کار در رفتن.

خیلی باید تلاش کنی تا درگیر این مباحث نشی.

از حرفهای مفتی که آقای شعبانی میزنه.نظرات مفتش راجب تمام مباحث و حسادت های علنی و بی دلیلش.

یه چیزیو به خانم چوپانیان گفتم,الان پشیمون شدم چون جلوی چشم خودم به یکی دیگه گفته. لزومی نداشت. یاد بگیرم دیگه نگم.

چقدر اینجا غر می زنن,چقدر همه فضولن.همه ناراضی ان. همه پرروان,کار نمی کنن و پول میخوان.

1. سکوت سکوت سکوت

2.رفاقت و دوستی در هر شرایط, با تمام بدی های آدم های اطراف

3.خیرخواه مردم باش در هر شرایط

4.یادگیری احکام و تلاش برای یادگیری کار و پیشرفت در کار

5.احترام به همه با آگاهی و با نیت اینکه ادب مرد به از دولت اوست.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۳۲
فاطمه آقاسیان
ولعی که برای هم کلام شدن با تو دارم و همیشه قلبم برایت می تپد بی آنکه توان و یارای حرف زدن با تو را داشته باشم. اگر بدانی چقدر دلم میخواهد با تو  سخن بگویم . اصلا هم اهمیتی ندارد از چه, درباره ی که یا هر چیز دیگر .اگر روزی بشود که گمان نکنم بشود برایت خواهم گفت که همیشه به یادت بودم در بدترین شرایط یا بهترین شرایط, یا زمانی که روتین وار بر من گذشته, یا الان که در محیط کار در هیاهو و وسط حرف های مربوط و نامربوط نشسته ام و دست به کیبورد این سیستم زدم. نمی دانم اگر روزی خودم سراغت را بگیرم تو چه خواهی گفت,چه برخوردی داری,اصلا جوابم را میدهی,به خیالم می دهی ولی چگونه پیش می رود اصلا حرفی مانده, تو بی حوصله ای,تو نمیخواهی, از من چندان خوشت نمی آید یا شایدم عاشق یکی دیگری, از هر راهی وارد شدم, در کانالت در تلگرامت با ایدی دیگری,در اینستاگرامت, در وبلاگت. فقط یک چیز را میدانم و آن بی اعتمادی ات.
آرزویی محال است تا کی نمی دانم؟
ای کاش فراموشت کنم
با وجودی که میدانم تو خوب نیستی, تو اصلا دوست داشتن را بلد نیستی, تو درک نداری چرا درگیر توام
این هجمه احساسات ضد و نقیض از کجا آمده؟؟
از نشناختن تو , از ناتوانی من, از خودخواهی تو, از ترس های من؟؟
شاید رابطه را نباید نیمه کاره تمامش می کردم. تو هم نباید اجازه میدادی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۲۴
فاطمه آقاسیان

امروز پنج شنبه یکی از روزای خداس

جشن روز پرستار بود و با همکاران و خانم چوپانیان(تجهیزات پزشکی) رفتیم سالن همایش

کلی بی حوصله برا خوندن جزوه ازمون توجیهی بدو خدمتم

امروز بعد از ظهر قصد بر خوندن است, امید خدا که بشه خوند

درگیری تو خونه ما که تمومی نداره, گره کار خواهرم فقط خدا باید باز کنه

لباس اداری مونده, کلا کلی خرید دارم که هنوز فرصت نشده

خواهرم امروز میخوان برن بنگاه واسه خونه خریدن,خدا کنه امروز دلش شاد بشه

چقدر حرف واسه گفتن دارم, چقدر حس واسه خرج کردن دارم, کسی هم نیس که بهش بگم

در هر شرایطی مادرمو میخوام.

چقدر جزوه واسه خوندن دارم. دوس دارم روابط عمومی,سخنوری, قوانین و مقررات استخدامی کلا خیلی چیزا رو فول لرن بشم. دوس دارم رشد کنم. از درجا زدن بیزارم. از اینکه کارو بلد نیستم بدم میاد.

صدای خانم چوپانیان تا اینجا میاد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۴۰
فاطمه آقاسیان